ای خاتمی! جشن تولد گرفته ای؟!

نظــرسـنـجـی درمورد انتخابات ریاست جمهوری 4سال بعد (کلیک کنید)


اين شعر به بهانه جشن تولد اخير خاتمي سروده شده است؛ چرا كه خاتمي و موسوي و دوستانشان خودشان فتنه و آشوب را كليد زدند و به جاي شيرين‌كامي از آن انتخابات عظيم، كام ملت غيور ايران را تلخ كردند و حالا در اين ميان، خيلي راحت براي خود جشن تولد مي گيرند...

به به سلام ! جشن تولد گرفته ای

عیشی برای دور و بر خود گرفته ای

فصلی گذشت، سینه مردم کباب شد

بازی بچه های وطنم هم خراب شد

فصلی گذشت ، خون به دل عشق کرده ای

با خون ریخته ...بله .. عشق کرده ای

حالا برای شادی خود کیک را بخور

چاقو بکش به سینه من ،حنجرم ببر

یک تکه از جگرم را  به لب بکش

خورشید شهر مرا رنگ شب بکش

فصلی گذشت ، فصل دگر را خراب کن

یک تکه دیگر از جگرم را کباب کن

چاقو بکش وطنم را دو تکه کن

این من ..بزن.. بدنم را دو تکه کن

فصلی گذشت، فتنه و آشوب می کنی

آتش بزن به وطن ، خوب می کنی

 یادت که هست جشن وطن را بهم زدی

با خون پاک جوانان شکم زدی

کادو چه لازم است برایت بیاوریم؟

فصلی پر التهاب و خیانت بیاوریم؟

حالا برقص فصل دگر را خراب کن

با خون چند نفر دیگر خضاب کن

چاقو بکش تکه ی این کیک را بخور

کافی اگر که نیست گلوی مرا ببر

منبع: كركسهاي سبز

جلوه ای از عزت ایران در مذاکره با نماینده آمریکا

نظــرسـنـجـی درمورد انتخابات ریاست جمهوری 4سال بعد (کلیک کنید)


روایتی محرمانه از ناگفته های ژنو 

همزمان با ارائه بسته پیشنهادی ایران به کشورهای 5+1، فضای رسانه ای شدیدی علیه برنامه هسته ای ایران شکل گرفت مبنی بر اینکه آخرین مهلت ایران برای انجام مذاکره با غرب تنها تا پایان سپتامبر 2009 میباشد. اما در پشت پرده این تبیلغات، اتفاقات دیگری در جریان بود.

خاویر سولانا، دبیر کل اسبق ناتو و مسوول فعلی سیاست خارجی اتحادیه اروپا با آقای دکتر سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی تماس گرفت تا با القای فضای رسانه ای غرب، ایران را به انجام مذاکرات در سپتامبر درباره "پرونده هسته ای" وادار نماید. جلیلی با اعلام اینکه اولا برنامه کاری اش در ماه سپتامبر پر است و وقت ندارد و ثانیا موضوع مذاکرات نباید پرونده هسته ای ایران باشد زیر بار تعیین تکلیف سولانا نرفت. بالاخره سولانا پذیرفت که مذاکرات در اکتبر و با موضوع بسته پیشنهادی ایران برگزار شود.

در دور نخست مذاکرات هر بار که هیئت 1+5 بر خلاف توافق قبلی، درباره پرونده هسته ای سخن می گفت، جلیلی با بی توجهی به سخنران نشان می داد نسبت به خروج از محور مذاکرات ناخرسند است. این برخورد مدبرانه با واکنش شش کشور خصوصا نماینده انگلیس مواجه شد که با اعتراضی تند، روند مذاکرات را در حال بازگشت به نقطه صفر دانست. جلیلی در پاسخ به این اعتراضات با ذکر این نکته که نماینده انگلیس سومین نفری است که به نمایندگی از انگلیس در طول مسوولیتش با او مذاکره کرده است او را تازه کار در مذاکرات و بی خبر از روند گذشته خطاب می کند و اظهار می دارد که اتفاقا ایران به دنبال بازگشت به نقطه صفر نیست. ایران روندی را در شش سال گذشته طی نموده و به دستاوردهایی رسیده است که حاضر نیست از آن عدول کند و درباره اش مذاکره نماید. جلیلی چند روزنامه انگلیسی زبان را - که بیانیه 239 نماینده مجلس شورای اسلامی در اعلان هشدار به 1+5 و حمایت از برنامه های هسته ای را تیتر کرده است - به طرفهای مذاکره نشان می دهد. او سخنان چندی پیش اوباما را که گفته بود "باید به نمایندگی از مردم صحبت کرد" بدون ذکر نام اوباما بر سر نمایندگان 1+5 می کوبد و خود را نماینده ملت ایران در مذاکرات اعلام می کند. ملتی که انرژی هسته ای را حق مسلم خود می داند.

دکتر سعید جلیلی
سعید جلیلی؛ دیپلماتی که پای راستش را در جبهه فدا کرده و الان پایش مصنوعی است...

پس از این اظهارات، طرف مقابل درخواست تنفس می کند که دکتر جلیلی موافقت کرده، برای استراحت به فضای سبز بیرون محل اجلاس می رود و می نشیند. پس از مدتی قائم مقام وزیر امور خارجه سوئیس که کشورش میزبان اجلاس است با شتاب به سراغ جلیلی آمده، با حرارت خبر مهمی می دهد: "نیکلاس برنز معاون وزیر امور خارجه آمریکا شما را به مذاکره ای دوجانبه دعوت کرده است." دکتر جلیلی بی اعتنا به هیجان او، می گوید نیازی به این کار نیست و نماینده آمریکا سخنش را در جمع و در دور بعدی نشست مطرح کند. مقام سوئیسی پس از اصرار مجدد با واکنش تند جلیلی مواجه می شود که او را تنها به انجام وظیفه میزبانی نشست دعوت می کند. پس از او خاویر سولانا می آید و در ضرورت بهره برداری از این فرصت تاریخی سخن می سراید و حتی دست جلیلی را گرفته او را به رفتن برای مذاکره تشویق می کند اما با پاسخ قاطع منفی جلیلی مواجه می شود که به کنایه می گوید ما می خواهیم این فرصت تاریخی را از دست بدهیم .ضمن اینکه سایر اعضای نشست اغیار نیستند و نماینده آمریکا بهتر است در حضور جمع صحبت کند.

با ایستادگی چند باره جلیلی، این بار خود نیکلاس برنز می آید و درخواست مذاکره می کند که همان پاسخ را می شنود. برنز اصرار می کند که حرفهای دیگری دارم که بگویم. جلیلی از برنز می خواهد در همان محل سخن بگوید و بعد به سمت محل پذیرایی وعده ناهار شروع به قدم زدن می کند و برنز هم به دنبالش راه افتاده، از جلیلی می خواهد که لااقل بایستد و گوش دهد که جلیلی می پذیرد و حدود 45 دقیقه در فضای سبز با او گفتگو می کند. این فرآیند در حالی اتفاق می افتد که نمایندگان پنج کشور روسیه، چین، فرانسه، آلمان و انگلیس به همراه سولانا از بالکن ساختمان با حیرت در حال نظاره گفتگوی جلیلی و برنز هستند. گفتگویی که در آن جلیلی پرونده هسته ای ایران را راستی آزمایی شده، حل شده و مختومه می داند.

پس از پایان این مذاکره، سولانا به سمت جلیلی می آید و نتیجه را جویا می شود که جلیلی با ذکر اینکه نماز نخوانده و ناهار هم نخورده است، محل را ترک می کند. در حین صرف غذا، سولانا به جلیلی اعلام می کند که 1+5 آماده است پس از ناهار مذاکرات را ادامه دهد. جلیلی می گوید باید فکر کند و در محوطه بیرون اقدام به قدم زدن می کند و این کار را 15 دقیقه ادامه می دهد. سولانا به سراغش آمده می گوید: "تو با قدم زدن در حال تمرکز کردن هستی ولی تمرکز ما را به هم می زنی!"

بالاخره دور بعدی مذاکره بطور مختصر برگزار می شود و طرفین توافق می کنند که روند مذاکرات را مثبت بدانند و شرایط را برای مذاکرات کارشناسی فراهم کنند تا کارشناسان پیشنهاداتی برای آینده مذاکرات هفت جانبه تهیه کنند. /وبلاگ محرمانه/

شيخ يوسف صانعی؛ از افراط تا تفریط

افراط و تفریط دو پرتگاه هولناک سیاستند و عجیب این که افراط گرایان اکثرا سر از وادی تفریط درمی آورند.

طی سالیان پس از پیروزی انقلاب تا به امروز نیز عرصه سیاسی کشور ما شاهد تغییرات 180 درجه ای برخی فعالان و جریان های سیاسی بوده است که زمان حضور در قدرت، به نام انقلابی گری، تند ترین مواضع و رادیکال ترین برخوردها را داشته اند اما زمانی که از گردونه قدرت خارج شده اند، دکان رحمت و عطوفت و تساهل باز کرده اند!

به جرات می توان یکی از مصادیق بارز حرکت آونگی در عرصه سیاسی پس از انقلاب را شیخ یوسف صانعی عنوان کرد. شاید بسیاری از کسانی که طی سال های اخیر استفتائات نادر فقهی صانعی را ملاحظه و یا مواضع اپوزیسیونی وی را در ماه های اخیر ملاحظه کرده اند، با سوابق مواضع و رفتارهای سیاسی وی در گذشته ای نه چندان دور، آشنایی نداشته باشند.

صانعی در سالیان نخست بعد از پیروزی انقلاب عضو شورای نگهبان و تا سال 1364 دادستان کل کشور بود. به جرات می توان گفت دوگانه «صانعی - خلخالی» مسئولیت اصلی برخورد قضایی با همه افراد و جریان هایی که در آن سال ها در دایره معارضان سیاسی، فکری، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نظام قرار می گرفتند، بر عهده داشتند.

گرچه پرونده صانعی در زمان مسئولیتش می بایست با توجه به شرایط و فضای سیاسی آن سال ها مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد اما نکته این جاست که وی در مواضع ماه های اخیر خود، حاکمیت و دستگاه های مسئول را - بدون توجه به شرایط و فضای کشور - به دلیل اقداماتی محکوم و مورد مواخذه و حتی اهانت قرار می دهد که در قیاس با مواضع و رفتار و برخوردهای خودش در زمان مسئولیت قضایی، یک در برابر هزار نیز به شمار نمی آیند!

شیخ یوسف صانعی

آنچه در پی می آید یک نمونه ساده از بیانیه های عادی و آشکار صانعی با لحنی تند و زننده، در زمان تصدی مسئولیت دادستانی کل کشور(سال 1364) در خصوص بدحجابی و آرایش خانم ها و نیز راه اندازی مراکز فساد است. سئوال ساده این است که اگر در زمان کنونی، نه یک مسئول قضایی و حکومتی بلکه یک روحانی یا دانشگاهی فاقد مسئولیت با چنین ادبیاتی بیانیه صادر می کرد، صانعی به سیاق مواضع زمان مسئولیتش به حمایت از او برمی خواست یا صادر کننده بیانیه را به چوب دیکتاتوری و خفقان و تحجر می نواخت و به سرکوب کرامت انسانی متهمش می کرد؟ بخوانید:

بسم ‌الله ‌الرحمن الرحیم
با توجه به اینکه بیش از 6 سال است که از استقرار و حاکمیت جمهوری اسلامی ایران می‌گذرد قوانین مصوبه مجلس شورای اسلامی که برای کلیه ساکنین ایران لازم‌الاتباع است در همه زمینه‌ها از طرق مختلف منتشر و ابلاغ گردیده و در اطراف آن ارشاد و هدایت در حد گسترده به عمل آمده بنابراین از این جهت دیگر برای هیچ‌کس عذر و بهانه‌ای برای تعطیل و توقف قانون مسموع نمی‌باشد و قانون جمهوری اسلامی که ثمره خون هزاران شهید و معلول است باید با قاطعیت بالاخص در جهت قطع ریشه‌های عوامل فساد و فحشا و منکرات اجرا شود. دیگر ملت شهید داده و مسؤولان جمهوری اسلامی ایران تاب تحمل حرکات زشت و کثیف این افراد را ندارند و بیش از این نمی‌توانند تماشاگر اعمال این از خدا بی‌خبران باشند. در زمانی که جوانان ما در جبهه‌ها برای دفاع از حریم مقدس اسلام و تثبیت قوانین و ارزش‌های اسلامی چون گل پرپر شده در خون خود می‌غلتند و معلولان ما در بیمارستان‌ها از فرط درد و رنج به خود می‌پیچند و در حالی که ملت ما در زیر آتش بمب و موشک دشمنان بعثی به خاک و خون کشیده شده‌اند این عده فاسد و تفاله‌های باقیمانده از رژیم طاغوت که هنوز هم طوق اسارت و بندگی اجانب را به گردن دارند غافل از همه جا با اشاعه فحشا و ترویج اعتماد و تشکیل پارتی‌های شبانه در خانه های فساد به عیاشی و پایکوبی سر می‌برند و یا عده‌ای دلقک با لباس‌های نامناسب و خلاف عفت عمومی و یا چون زنان هر جایی با آرایش شرم‌آور در مجامع اسلامی ظاهر و مقدسات یک مملکت اسلامی را بازیچه گرفته و خون جوانان ما را پایمال می کنند.

بنا به مراتب دادستانی کل کشور به عنوان اتمام حجت بار دیگر به خلافکاران و قانون‌شکنان اخطار می‌کند در صورتی که برای خود آبرو و حیثیت قائل می‌باشند رعایت کامل قوانین لازم‌الاجرا مملکت را بنمایند در غیر این صورت در صورت اعمال کیفر و مجازات باید بدانند در واقع خود آنان هستند که مسؤول عواقب اعمال خلاف قانون خود می‌باشند و حق ندارند گناه عمل خویش را به گردن مجریان قانون بگذارند.

اینک برای آگاهی و هشدار بیشتر چند ماده از قانون مجازات اسلامی در باب جرایم بر ضدعفت و اخلاق عمومی به عنوان نمونه تذکر داده می‌شود.

ماده 102- هرکس علناً در انظار و اماکن عمومی و مغایر تظاهر به عمل حرامی نماید علاوه بر کیفر عمل تا هفتاد و چهار ضربه شلاق محکوم می‌گردد و در صورتی که مرتکب عملی شود که نفس عمل دارای کیفر نمی‌باشد ولی عفت عمومی را جریحه‌دار نماید فقط تا 74 ضربه شلاق محکوم می‌گردد.

تبصره: زمانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به تعزیر تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهند شد.

ماده 103 – افراد زیر به حبس از یک سال تا ده سال و شلاق تا 74 ضربه محکوم می‌شوند:

1- کسی که مرکز فساد یا فحشا دائر و اداره کند که مردم را به فساد و یا فحشا بکشاند.

2- کسی که مردم را به فساد یا فحشا تشویق نموده و یا موجبات آن را فراهم نماید.

تبصره: در صورتی که عمل فوق سببیت از برای فساد عفت عامه داشته باشد و با علم به سببیت آن را مرتکب شود مجازات مفسد فی‌الارض را خواهد داشت.

ماده 104- اشخاص ذیل به حبس از یک ماه تا یک سال محکوم خواهند شد:

1- هر کس نوشته یا طرح، یا گراور یا نقاشی، یا تصاویر، یا مطبوعات، یا نوار سینما، یا به طور کلی هر شیئ دیگر را که عفت و اخلاق عمومی را جریحه‌دار نماید برای تجارت یا توزیع، یا به نمایش و معرض افکار عمومی گذاردن ، بسازد و نگهدارد.

2- هر کس اشیای مذکور فوق را شخصاً یا به وسیله دیگری وارد یا صادر کند یا به نحوه از انحاء ، متصدی یا واسطه تجارت یا هر قسم معامله دیگر شود یا از کرایه دادن آنها تحصیل مال نماید.

3- هر کس اشیای فوق را به نحوی از انحاء منتشر نماید و یا آنها را به معرض افکار عمومی بگذارد.

4- هر کسی برای تشویق به معامله اشیای مذکور در فوق یا ترویج آن اشیا به نحوی از انحاء ، اعلان یا اعلام نماید که فلان شخص فاعل یکی از اعمال ممنوع فوق می‌باشد. همچنین هر کس اعلان و یا اعلام نماید که چگونه و یا به وسیله چه اشخاصی یکی از اشیای مذکور در فوق را عنوان مستقیماً و یا به طور غیرمستقیم به دست آورد.

ضمناً دادسرای سراسر کشور مکلفند براساس مواد 12 ، 13 و 15 قانون اقدامات تأمینی و مواد 103 ، 104 و 105 قانون آئین دادرسی کیفری نسبت به ضبط اشیاء و آلات و ادوات جرم و بستن مؤسسه و اماکن و مغاره‌های مربوط به اشیا و آلات جرم یا مؤسساتی که محل فروش احساس و کالاهای قاچاق و خلاف قانون و شرع می‌باشد یا مؤسساتی که موجب تسهیل وسائل برای اعمال منافی عفت هستند به تکلیف قانونی خود عمل نمایند.

در خاتمه از ملت حزب‌الله و همیشه در صحنه مانند همیشه انتظار دارد که حفظ ارزش‌های اسلامی را نموده و با ما همکاری نمایند و افراد مغرض و ضدانقلاب بدانند که توان حیطه و نفوذ در ملت شهیدپرور را نداشته و ندارند و آنان همیشه به وظایف شرعی و قانونی آگاه و عامل بوده اند و هستند.

دادستان کل کشور، یوسف صانعی

 

 

گمانم انتقاد از آل سبزی، حرام اندر حرام اندر حرام است ...

مخالفان نظام اسلامی، همانها که سبز را آلت دست خود کرده اند، آنچنان دیکتاتور منش هستند و آنچنان به منتقدان یا مخالفان خود یورش می برند، گویا هر نوع انتقادی که از سوی آنان علیه دیگران مطرح شود، حلال است اما هر انتقادی که دیگران در مورد آنان مطرح کنند، حرام است. اکثر بیت های این شعر هم به زبانی طنز از زبان آنهاست ...

 سراسر فعل سبزی ها حلال است *** نشستن پیش محرومان حرام است

مکش دست نوازش بر یتیمان *** که بیکس را، نوازش هم حرام است

دیدار نوروزی احمدی نژاد با ایتام
دیدار نوروزی احمدی نژاد با ایتام

شعاری بر عیله انگلستان *** بنا بر قول سبزی ها حرام، است

مبادا لج کنی با آل صهیون *** به قول موسوی، این هم حرام است

اگر اشغال دشمن شد فلسطین *** مسلمان را حمایت هم حرام است

ولی استاد موسیقی و آواز *** برایش ربنا خواندن حلال است

 


به من ربطی ندارد در فلسطین *** مسلمان را مسلمانی حرام است

 همانا موسوی، ای حامی سبز *** تمام فعل و افعالش حلال است

 بمیرد در فلسطین کودکی زار *** حمایت های لفظی هم حرام است

نمونه ای از جنایات رژیم غاصب صهیونیستی

نمونه ای از جنایت رژیم کودک کش صهیونیستی/ همان رژیمی که سبزها برایش در روز قدس به خیابان آمدند

چنان گردنکشی، سرمایه داری *** برای فوج کروبی حلال است

             به فتوای سران اغتشاشات *** اطاعت، جز ز بی بی سی حرام است

اگر سبزی بسوزد مسجدی را *** نگاه چپ به او کردن حرام است

اگر خوردی کتک از آل سبزی *** دفاع از خود، بدان اما حرام است

جلوگیری یک شیرزن از کتک خوردن یک بسیجی

نماز جمعه با سوت و کف و جیغ *** حلال است و به غیر از آن حرام است

 حلال آن ادعای پر هیاهوست *** بخواهی مدرک از آنها، حرام است

حلال است آنکه ناموس من و تو *** خورد فحش از شما، جز این حرام است

بساط قلدری اندر خیابان *** ز سوی جمع سبزی ها حلال است

 در این وضع سراسر شبهه آلود *** حلال شرعی و عرفی حرام است

 الا سبزی، ز بی بی سی حذر کن *** که گوید عشق ایران هم حرام است

 گمانم انتقاد از آل سبزی ***  حرام اندر حرام اندر حرام است

* شعر از علی میرزائی 

ادعای خط امام و تخطی از دست‌خط امام

مگر مي شود با تابلوي خط امامي بودن، زير بيرق كسي رفت كه خون به دل امام كرد و كار را به جائي رساند كه پير مراد ملت از خدا طلب مرگ كرد؟ مگر مي شود شعار خط امام را فرياد زد و دست خط امام را ناديده گرفت؟!
 
شاید بشود به مدد فضاسازی‌های رسانه ای و به راه انداختن موج بی‌سر، برخی واقعیت ها را کتمان کرد و بعضی حقایق را وارونه جلوه داد، شاید بشود رای 25 میلیون «آدم فرودست بدبخت بی‌تریبون» مظلوم را به «لجن» کشید و صدای اعتراضشان را با جیغ های بنفش خفه کرد، شاید «متهمان اصلی» بتوانند در پس خرناس‌کشی دادرسان خواب‌آلوده، زمین و زمان را متهم کنند، شاید بشود «خط امام» را فریاد کرد و به «دست خط» امام بی اعتنا بود، اما...

اما با تاریخ و حافظه تاریخی مردم کاری نمی شود کرد. رویدادها از پس هم می آیند و از مقابل چشمان ما می‌گذرند و در بایگانی تاریخ ثبت می شوند. بدون کم و کاست، بدون حذف و اضافه.
***
 
«آقاي منتظري! شما معتقديد ليبرال‌ها و منافقين بايد بر كشور حكومت كنند... به قدري مطالبي كه مي‌گفتيد ديكته شده منافقين بود كه من فايده‌اي براي جواب به آنها نمي‌ديدم... مي‌بينيد كه چه خدمت ارزنده‌اي به استكبار كرده‌ايد. و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم... از آنجا كه ساده‌لوح هستيد و سريعاً تحريك مي‌شويد در هيچ كار سياسي دخالت نكنيد، شايد خدا از سر تقصيرات شما بگذرد. »

این چشم‌بندی و «شعبده‌بازی» نیست، «دروغ» و تهمت هم نیست! البته كه «تقلب»ی هم در کار نیست؛ این بخشی از رنجنامه خمینی بت‌شکن است خطاب به فردی که با رفتار و عملکرد سخیفش، جان و تن پیر عارف انقلاب را آنچنان رنجور کرد تا مرگ خود را از خدا طلب کند.

در صحت این نامه هم جای هیچ شک و شبهه ای نیست! مو لای درز این سند نمی رود. این سند تاریخی مورد تائید «دفتر نشر آثار امام» بوده -دفتری که عماد الدین باقی در آن مسئولیت داشته است!- و در کتاب «رنجنامه سید احمد خمینی(ره) به آقای منتظری» تصویر دستخط شریف امام آورده شده است.

دستخط نامه حضرت امام خمینی به آقای منتظری
برای مشاهده تصویر با اندازه واقعی، آنرا Save و سپس مشاهده کنید.

اظهارات اشخاص گوناگون درباره موضوع عزل آقاي منتظری و واکنش روحانیونی از جمله سیداحمد خمینی، مهدی کروبی، حمید روحانی و برخی دیگر از اعضای دفتر امام که البته اکثرا از جناح چپ و متحد اصلی میرحسین موسوی، نخست وزیر وقت بوده اند، موضوع را کاملا روشن می کند و شکی در صحت «اختلاف عمیق بین امام و منتظری» و خروج وی از مسیر انقلاب و نظام باقی نمی گذارد.

سید احمد خمینی در کتاب رنجنامه خطاب به منتظری می نویسد: «يادتان هست در ملاقات آخر خود با امام شما نيم ساعت حرف زديد و امام سكوت كردند. وقتي بلند شديد برويد، امام فرمودند: "بيشتر حرف‌هاي شما درست نبود، خدا انشاءالله مرا ببخشايد و مرگم را برساند." امام تنها همين دو جمله را فرمودند. آيا از خود پرسيده ايد كه چه كرديد كه امام، مرگ خود را از خدا خواسته است و آن را به اطلاع شما رسانده است؟»

اینها را گفتیم تا به عمق شکاف بین امام و منتظری، آن هم از زبان کسانی که امروز در کنار آقای میرحسین موسوی ایستاده اند و دوستان گرمابه و گلستان وی هستند، اشاره کرده باشم، وگرنه این موضوع تاریخی آنچنان در حافظه تاریخی ملت نقش بسته است که نیازی به تشریح و تبیین آن نیست.

***

چندروز پیش، میرحسین موسوی نامه ای را همراه با پیوست بیانیه خود برای منتظری - هم او که امام راحل از ورود به سیاست منعش کرده بود -  نوشت و از وی برای ادامه راه سبزش، راهنمایی و ارشاد خواست.

کاری به محتوا و فحوای این نامه و آن بیانیه ندارم که در جای خود مورد نقد و ارزیابی قرار خواهد گرفت، مهم نفس کار موسويِ مدعی "خط امام" در هدایت خواهی و استرشاد از شخصی است که مطرود امام بوده و هیچ جایگاهی در خط و اندیشه امام ندارد. مگر مي شود با تابلوي خط امامي بودن، زير بيرق كسي رفت كه خون به دل امام كرد و كار را به جائي رساند كه پير مراد ملت از خدا طلب مرگ كرد؟ مگر مي شود شعار خط امام را فرياد زد و دست خط امام را ناديده گرفت؟

آقاي خط امامي! مگر مي شود آن روزهاي تلخ را به اين زودي فراموش كرد؟ مگر مي شود خشم بغض‌آلود «خط امام»ی‌های واقعی از فتنه ای که دل و جان امام‌شان را آزرده بود و چشم های خیس و لب های«امن یجیب»گوی و دل های مضطرب ان دوره را به باد فراموشي سپرد؟

نه آقا! يا اصلا خط امامي نبوده ايد، و يا شاید هم بوده اید؛ اما الآن منافعتان اینطور اقتضاء می کند که به همه مقدسات، پشت پا بزنید...

 

 

ما همگی برادریم ، مطیع امر رهبریم

استقبال مردم چالوس از مقام معظم رهبری

استقبال مردم چالوس از مقام معظم رهبری

در مقابل فتنه‌گران چه شعارهایی بدهیم؟

اين روزها شکل، ادبیات و قالب معارضه با خط انقلاب و نوع برگزاری تجمعات و نوع شعارها به گونه‌اي تغيیر پيدا كرده که تلاش دارد شعارها و نمادهای خط انقلاب را به نفع خود مصادره کند.

با وجود اين تغييرات، اين روزها خط نفاق را همچنان هم مي توان شناخت چون نفاق و دروغ‌هاي آنان در استفاده از شعارها و نمادهای انقلابی به قدري بزرگ هست که نتوان بر آن پرده پوشید.

در اين ميان اما نیاز است تا خط انقلاب و مدافعان امام و ارزشهای انقلاب نیز به تناسب، شعارهای خود را تغییر دهند و تک آنها را با پاتک قویتر عملیات روانی پاسخ دهيم.

فعلا براي مبارزه با برخي تجمع‌ها كه در مهر ماه سال جاري كليد خورده است، اين شعارها را به دوستان انقلابي‌مان پيشنهاد مي دهيم:

قطعا آن چه در ذیل می آید یک تلنگر و یک جرقه و پیشنهاد است که در عمل و رفتار دانشجویان و امت حزب اللهی هوشیار و فعال مي‌تواند مقبول و مورد پسند افتد:

* تقلب و دروغگویی:

شعار اصلی سران نفاق و اغتشاش، ادعاي تقلب و دروغگویی بود كه بيش از مسئولان، اين صفت در سران نفاق متجلي بوده است؛ پس بايد تقلب و دروغگویی سران نفاق با شعارهايي مانند اينها برجسته شود:

موسوی دروغگو/ مدرک و اسنادت کو

موسوی دروغگو/ تاریخ تولدت کو

دانشجو بیدار شو/مرگ بر دروغگو


* وحدت رویه سران نفاق با سران نفاق اول انقلاب:

میرحسین رجوی/ خجالت خجالت

موسوی، اسرائیل، پیوندتان مبارک

کروبی، بی‌بی‌سی، پیوندتان مبارک

* شهدا و کشته شدگان:

در ناآرامی های اخیر برخی افراد به حق و متاسفانه برخی به ناحق کشته شدند. ولی پروژه شهیدسازی در خط رسانه‌ای نفاق هم چنان ادامه دارد. لذا برای بی اعتبار کردن این خط رسانه ای می توان از این شعارها استفاده کرد:

عامل قتل ملت / موسوی دروغگو
 
شهید ماهواره ای/ کجایی کجایی

* فعالان فتنه:

سران اصلی فتنه‌ها و اغتشاشات بعد از انتخابات، خصوصا در اين روزهاي مهر ماه در دانشگاه‌ها، صورتهای خود را پوشانده و هدایت اغتشاشات را به عهده می گیرند.
براي جدا كردن صف دانشجويان واقعي با فتنه‌گران، بايد نقابداران از صف دانشجويان آرمانگرا و حقيقت‌طلب جدا شود :

نقابدار، نقابدار/ دانشجویی؟ یا اشرار؟

نقابدار، نقابدار/ چوبت رو وردار بیار!


*‌ ساير شعارهاي مناسب

توهين به راي ملت/ خيانت خيانت

قبول اكثريت/ نشان آدميت

دروغگو دروغگو/ 72 كشته‌ات كو؟

مرگ بر ديكتاتور مخملي

مرگ بر اسلام آمريكايي

سبز فقط سبز نبي/ رهبر فقط سيد علي

مرگ بر مزدور ماهواره‌اي

بازيچه حيا كن/ بادكنكو رها كن

آزادي انديشه با اغتشاش نمي‌شه

* نكته: اگه شعارهاي ديگه اي به نظرتون ميرسه پيشنهاد بدين تا به اين مجموعه اضافه كنيم و مورد استفاده همه دوستان انقلابي‌مون قرار بگيره ... 

* مخاطبان اين شعارا رو پيشنهاد دادن:

نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی

 دانشجوی مسلمان/ پیرو خط قرآن

دروغگو دشمن خداست / موسوی دوست آمریکاست

موسوی! حیا کن / اغتشاشو رها کن

کروبی رو باد کنید / دشمنو دلشاد کنید

دروغ می گی امیده / راه سبزت پلیـــــده

غارت، فساد و وحشت / با راه سبز ذلت

میرحسین توهم / دشمن جان مردم

موسوی گریزون/ دشمن دین و قانون

سبز هرز بی ریشه / مخالف اندیشه

میرحسین و سبز لجن/ خائنا میفروشن وطن

موسوی فسیل شده/ برای نظام زیگیل شده

سبز و غم نوامیس؟ / گشتم نبود نگرد نیس

میرحسین قاتله/ ادعاهاش باطله

میرحسین حیا کن/ شیطنتو رها کن

نه اسلام نه ایران/ چاکر انگلستان

شعار تو ،شعار من/ مرگ بر این سبز لجن

سردسته اغتشاش/ موسوي و نوچه‌هاش

از جد خود حیا کن / دانشجو رو رها کن

نخست وزیر امام/ خائن به خط امام

سبز لجن سبز لجن/ ضربه چرا زد به وطن؟

موش سبز انگلیس/ دانشگاه جای تو نیس

علم ، ایمان، اندیشه/ با موسوی نمیشه

منبع: خبرنگار مسلمان

لغو جشن تولد جعلی موسوی

سرانجام یک دروغ دیگر

شبكه‌هاي ماهواره اي و حاميان خارجي موسوي در ايجاد تشنج در مراسم آغاز سال تحصيلي باعث شد موسوي با انتشار اطلاعيه اي از طرفداران خود بخواهد جشن تولد از پيش اعلام شده وي را در روز هفتم مهر لغو كنند.

به گزارش الف، در تجمع روز گذشته دانشگاه تهران، كه همزمان با مراسم آغاز رسمي سال تحصيلي و تجليل از نفرات برتر كمكور برگزارشد، عده اي حدود 200 نفر از طرفداران موسوي سعي كردند با سردادن شعارهاي توهين آميز و تحريك كننده محيط دانشگاه را به تشنج بكشند اما استقبال سرد دانشجويان از حركت اين عده باعث شد تا تجمع كنندگان مايوس و متفرق شوند.

لازم به يادآوري است طرفداران موسوي در دانشگاه ها با حمايت تمام عيار شبكه هاي ماهواره اي غربي تلاش داشتند همزمان با آغاز سال تحصيلي محيط دانشگاه ها را به آشوب و درگيري بكشانند.

برگزاري جشن تولد براي موسوي بهانه ديگري براي ايجاد درگيري و اغتشتش در دانشگاه تهران بود كه با ناكامي دیروز طرفداران موسوي در ايجاد اغتشاش، اين مراسم از سوي موسوي لغو شد.

لازم به يادآوري است تاریخ تولد میرحسین موسوی در شناسنامه اش 11 اسفند 1320 ثبت شده كه در خبر جعلی وی متولد 7 مهر 1320 معرفی شده است.

شناسنامه میرحسین موسوی


روز گذشته سايت هاي حامي موسوي و شبكه هاي بي بي سي و صداي آمريكا سعي كردند با بزرگنمايي تجمع ديروز هواداران موسوي در دانشگاه تهران، آنرا حركتي بزرگ جلوه دهند.

مريم رجوي سركرده منافقين هم در آغاز سال تحصيلي جديد از دانشجويان خواسته بود دانشگاه ها را به اغتشاش بكشانند.

سایت‌های متمايل به مهدي هاشمی رفسنجانی همزمان با مراسم آغاز سال تحصيلي در دانشگاه تهران، با درج خبر جعلی حضور دکتر احمدی‏نژاد در اين مراسم و اعلام متشنج بودن خیابان های اطراف این دانشگاه، تلاش کردند تا این تجمع را موفق و بزرگ جلوه دهند.

متن کامل سخنان رئیس جمهور در سازمان ملل

دوست دارم نظر دوستان رو درمورد عنوان جدید وبلاگ بدونم:

.:  مطیع رهبریم، منتقد دلسوز دولتیم، درکنار ملتیم  :.


رئيس جمهور كشورمان بامداد امروز به وقت تهران در شصت و چهارمين مجمع عمومي سازمان ملل در نيويورك سخنراني كرد.

به گزارش خبرنگار اعزامي خبرگزاري فارس به نيويورك، دکتر محمود احمدي نژاد رئيس جمهور كشورمان بامداد امروز به وقت تهران در شصت و چهارمين مجمع عمومي سازمان ملل در نيويورك سخنراني كرد كه متن آن به اين شرح است:

احمدی نژاد

بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين و الصلوه و السلام علي سيدنا و نبينا محمد و آله الطاهرين و صحبه المنتجبين
اللهم عجل لوليك الفرج و العافيه و النصر و اجعلنا من خير انصاره و اعوانه و المستشهدين بين يديه
جناب آقاي رئيس،
همكاران گرامي ،خانم ها و آقايان
خداي بزرگ را از اعطاي فرصت حضور مجدد در اين مجمع مهم جهاني سپاسگزارم. طي چهارسال گذشته از چالش هاي اصلي پيش روي جهان، علل و عوامل ريشه اي بروز و پايداري آنان و ضرورت بازنگري در انديشه و عمل صاحبان قدرت و همچنين نياز به سازوكارهاي جديد با شما سخن گفتم .
از دو جريان متقابل كه يكي بر اساس ترجيح منافع مادي خود بر ديگران ، با توسعه نابرابري و ستم ، فقر و محروميت ، تحقير انسانها ، تجاوز و اشغالگري و فريب كاري ، به دنبال تسلط بر جهان و تحميل اراده خود بر ملتهاست و در نتيجه نااميدي و آينده اي تاريك را در برابر بشريت ترسيم مي نمايد و ديگري كه با ايمان به خداي يگانه و در پيروي از تعليمات انبياء الهي، با احترام به كرامت انسانها و با عشق به نوع بشر ، در صدد برپايي جهاني سرشار از امنيت ، آزادي ، رفاه و صلح پايدار مبتني بر عدالت و معنويت براي همگان است. جرياني كه به تك تك انسانها و ملت ها و فرهنگ هاي ارزشمند بومي ، ملي و انساني احترام مي گذارد ، خواستار نفي تبعيض از جهان و برابري همه در برابر قانون مبتني بر عدالت، در استفاده از امكانات، فرصتهاي علم آموزي ، كمال انساني و پيشرفت است و آينده اي اميد بخش را ترسيم مي كند. از ضرورت تغيير بنيادين در نوع نگاه به جهان و انسان و لزوم برپايي نظامات عادلانه و انساني جديد براي ساختن فردايي روشن سخن گفتم.

دوستان و همكاران؛
امروز و در ادامه، درباره ابعاد تحول و تغييراتي كه بايد به وجود آيد نكاتي را به عرض شما خواهم رساند .
نكته اول؛
بسيار روشن است كه ادامه وضع موجود حاكم بر جهان ممكن نيست. شرايط يك جانبه و نامطلوب فعلي، بر خلاف فطرت انسان و در نقطه مقابل هدف از خلقت جهان و انسان است.
ديگر نمي شود با ايجاد دارايي هاي كاذب كاغذي، معادل دهها هزار ميليارد دلار ثروت غير واقعي را به اقتصاد جهان تزريق كرد و با ايجاد كسري بودجه هاي شديد، تورم و مشكلات اقتصادي و اجتماعي را به ديگران منتقل كرده و ثروت ديگران را به اقتصاد برخي دولتهاي خاص منتقل نمود.
ماشين اقتصاد سرمايه داري لجام گسيخته با تنظيمات ناعادلانه به پايان راه رسيده و از كار افتاده است و اين معادله يك سويه قابل دوام نيست.

دوران تحميل انديشه سرمايه داريِ بي عاطفه و تحميل سليقه و علاقه يك گروه خاص بر جامعه جهاني، توسعه سلطه بر جهان به نام جهاني‌سازي و عصرِ برپايي امپراطوريها به پايان رسيده است. دوران تحقير ملتها و اعمال سياستهاي دوگانه و معيارهاي چندگانه سپري شده است.
اينكه تحقق نتايج دلخواه برخي دولت ها، تنها ملاك بود و نبودِ آزادي و دموكراسي باشد و تحت لواي آزادي، زشت ترين روش هاي فريب و تهديد، دموكراتيك جلوه داده شده و ديكتاتور مآب ها، دموكرات به حساب آيند، قبيح و فاقد مشروعيت است. ديگر زمان آن گذشته است كه عده اي خود، دموكراسي و آزادي را تعريف كنند، خود معيار آن باشند و در حاليكه خود، اول ناقض آن هستند، در موضع قاضي و مجري نيز قرار گيرند و با دولتهاي متكي بر مردمسالاري حقيقي مبارزه كنند. گسترش آزادي هاي جهاني و بيداري ملت ها ديگر اجازه اين مشرب ناصواب را نمي دهد و به همين دلايل است كه اغلب ملت ها و از جمله مردم امريكا در انتظار تغييرات گسترده، عميق و واقعي هستند و از شعار تغيير استقبال كردند و مي كنند.

چه كسي تصور مي كند ادامه اعمال سياست هاي غير انساني در فلسطين امكان پذير باشد؟ اينكه ملتي را بر خلاف همه معيارهاي انساني با زور سلاح و با تبليغات فريبنده بيش از 60 سال از خانه خود برانند، با روش هاي ضدبشري و موشك و حتي تسليحات ممنوعه بر او بتازند و در مقابل، حق دفاع مشروع را نيز از او سلب كنند و عجيب‌تر آنكه در برابر نگاه بهت زده جهانيان، متجاوزان و اشغالگران را "صلح طلب " و "صاحب حق " و مردم تحت ستم را "تروريست " بنامند.
چگونه ممكن است جنايات عده اي اشغالگر عليه كودكان و زنان بي دفاع و تخريب خانه ها و مزارع و مدارس و بيمارستانها مورد حمايت كامل و بي قيد و شرط برخي دولت ها قرار گيرد و مردان و زنان مظلوم به جرم دفاع از خانه و وطن خود تحت سنگين ترين محاصره ها و تحريم هاي غذايي و آب و دارو و مورد نسل‌كشي قرار گيرند. حتي از بازسازي اماكن آنان كه در تهاجم وحشيانه 22 روزه صهيونيست‌ها تخريب شده است، آنهم در آستانه زمستان، جلوگيري شود و همزمان متجاوزان و حاميان آنان شعار دفاع از حقوق بشر سرداده و ديگران را به اين بهانه تحت فشار قرار دهند. ديگر قابل قبول نيست كه يك اقليت محض با يك شبكه پيچيده با طراحي غير انساني، بر اقتصاد و سياست و فرهنگِ بخش هاي مهمي از جهان حاكم شود، برده داري نوين راه‌اندازي كند و تمام حيثيت ملتها حتي ملتهاي اروپا و امريكا را قرباني مطامع نژادپرستانه خود كند.

پذيرفتني نيست كه عده اي از چند هزار كيلومتر دورتر در منطقه خاورميانه دخالت نظامي كنند و كشتار، جنگ، ترور، تهديد و تجاوز را به همراه آورند ولي حساسيت ملتهاي منطقه به سرنوشت و امنيت ملي خود و فرياد اعتراض آنان به بي عدالتي ها و تجاوز ها و حمايت آنان از هموطنان و هم كيشان مظلوم شان را ضديت با صلح و دخالت در امور ديگران بنامند. وضع عراق و افغانستان را ببينيد.
ديگر نمي شود با شعار مبارزه با تروريسم و مواد مخدر سرزميني تحت سلطه نظامي قرار گيرد ولي توليد مواد مخدر و دامنه تروريست در آن چند برابر شود، و هزاران نفر از مردم بيگناه كشته و زخمي و آواره شوند ، تاسيسات زيربنايي نابود گردد ، امنيت منطقه اي تحت مخاطره قرار گيرد و عاملان اصلي اين فجايع دائما ديگران را متهم كنند. نمي شود شعار دوستي و همراهي با ملتها سرداد و همزمان پايگاههاي نظامي را در مناطق جهان از جمله آمريكاي لاتين توسعه داد. اين وضعيت قابل ادامه نيست. ديگر نمي توان سياست هاي توسعه طلبانه و ضد انساني را با منطق نظامي گري به پيش برد ، منطق زور و تهديد عواقب وخيم تري را به دنبال داشته و بر مشكلات موجود به شدت مي افزايد.

غير قابل قبول است كه هزينه نظامي برخي از دولتها چند برابر هزينه نظامي كل دولتهاي جهان باشد، سالانه صدها ميليارد دلار سلاح صادر كنند، سلاح شيميايي و بيولوژيكي و اتمي انبار كنند، در نقاط مختلف دنيا پايگاه و نيروي نظامي داشته باشند و در همين حال ديگران را متهم به نظامي‌گري كنند و با سوء استفاده از امكانات جهاني و با شعار دروغين مقابله با گسترش تسليحات، مانع از پيشرفت علمي ساير ملتها شوند.
قابل قبول نيست كه سازمان ملل و شوراي امنيت كه بايد نماينده همه ملتها و دولت ها باشند و تصميم گيري در آن براساس مردمي ترين و دموكراتيك ترين شيوه ها باشد تحت سلطه چند دولت و در خدمت منافع و خواست آنها باشد. اصولاً در دنيايي كه انديشه و فرهنگ و افكار عمومي عامل تعيين كننده است، ادامه اين وضع ناممكن و تحول اساسي يك ضرورت غير قابل اجتناب است. ما خواهان برپايي يك نظام نوين در جهان هستيم.

نكته دوم؛ .....

ادامه نوشته